سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امیرحسین مدرس کیست ؟

امیرحسین مدرس و همسرش

بیوگرافی امیرحسین مدرس

امیرحسین‌ مدرس‌ متولد شهریور ماه‌ 1349 درتهران‌ است‌ و دارای‌ لیسانس‌ زبان‌ و ادبیات‌ فارسی‌ می‌باشد در وادی‌ هنر حرف‌ زیادی‌ برای‌گفتن‌ دارد و به‌ قول‌ معروف‌ از هر انگشتش‌ ده‌ها هنر می‌ریزد. در زمینه‌های‌ بازیگری‌، اجرا،موسیقی‌ سنتی‌، خوانندگی‌، نویسندگی‌، شعر،روزنامه‌ نگاری‌ و… صاحب‌ نظر است‌. اجرای‌ او در نیمرخ‌ بدعتی‌ نو در برنامه‌های‌ گروه‌ جوان‌شبکه‌های‌ تلویزیونی‌ به‌ حساب‌ می‌آید، صدای‌گرمش‌ را نیز در تیتراژ‌ سریال‌ های متهم‌گریخت‌.. سریال‌ عشق‌ گمشده‌ ..زندگی‌ به‌ شرط خنده‌ و ترانه مادری شنیده ایم.

سینما

گرگ و میش (1385)
شش نفر زیر باران (1389)
در امتداد شهر (1389)

تلویزیون

سیر و سرکه (1390)
راستش را بگو (1391)
سریال یوسف پیامبر (1387)
سریال خواب بلند (1392)

خواننده

آلبوم ماه نی
آلبوم خورشید (1390) (با دکلمه? امین تارخ)
آلبوم روز رستاخیز (1391)

بیوگرافی امیرحسین مدرس

گفتگوی خانوادگی با امیرحسین مدرس و همسرش

ریسک شبکه نسیم

امیرحسن مدرس: در روزهای عید اجرای مسابقه «هوش برتر» را روی آنتن شبکه نسیم داشتم که در کنار برنامه «خندوانه» و سایر برنامه‌های خوب این شبکه جزو برنامه‌های پرمخاطب بودند. خوشبختانه این شبکه بسیار هوشمندانه عمل کرده و جای خود را در میان مخاطبان باز کرده است. این شبکه ریسک‌پذیر است و در روزهای نوروز هم وارد میدان شد و به احترام به خواست و سلیقه مردم برنامه‌هایی را تولید کرد که همه آنها پرمخاطب بودند.

عشق به بازیگری

امیرحسین مدرس: بازیگری را خیلی دوست دارم اما دلم نمی‌خواهد به هر قیمتی در این عرصه حضور داشته باشم و از آنهایی نیستم که دوست داشته باشم حتما در کارهای تصویری دیده شوم و به اصطلاح از یاد مردم نروم. پیشنهادهایی این اواخر داشته‌ام اما آنچنان که باید مرا جذب نکرده‌اند و با تعریفی که من از حضور خوب و موثر در یک سریال دارم مطابق نیستند؛ ضمن اینکه شرایط مالی پروژه‌ها هم برایم مهم است. دوست ندارم تعهد کاری‌ام یک طرفه باشد. در قراردادی که ما بازیگران آن را امضا می‌کنیم بندهای متعددی وجود دارد که ما را ملزم می‌کند در ساعت خاصی بیاییم و برویم، در زمان فیلمبرداری در کار دیگری حضور نداشته باشیم و… و اگر هر کدام از بندها را رعایت نکنیم باید خسارت بدهیم اما در هیچ جای این قرارداد نوشته نشده است اگر تهیه‌کننده یا شبکه به تعهداتش سروقت عمل نکند چه خواهد شد؟ به همین خاطر از نخستین پرسش‌های من از تهیه‌کننده این است که شرایط مالی پروژه چطور است؟

تفاوت اجرا و بازیگری

امیرحسین مدرس: معتقدم اجرا با بازیگری قابل مقایسه نیست. هرکدام از اینها فضا و ویژگی‌های خاص و متفاوت خود را دارد. اجراهایم را نمی‌توانم با نقش‌هایی که داشته‌ام مقایسه کنم و تنها وجه اشتراک اینها این است که در هر دو کار شما قرار است جلوی دوربین قرار بگیرید. من هم اجرا را دوست دارم و هم بازیگری را و در هر زمینه پیشنهاد خوب داشته باشم می‌پذیرم.

ازدواج دوم ما

بهار بهاردوست: آشنایی ما به واسطه یک دوست مشترک بود که ما را به هم معرفی کرد. بعد از آن رفت و آمد خانوادگی‌مان شروع شد و چند ماهی به این شکل معاشرت داشتیم. تا اینکه تصمیم به ازدواج گرفتیم.

امیرحسین مدرس: سال 92 عقد کردیم. ازدواج من و بهار ازدواج دوم ماست و هر دو سال‌ها پس از ازدواج اول‌مان مجرد بودیم.

عکس امیرحسین مدرس و همسرش

ملاک‌های انتخاب ما

امیرحسین مدرس: پیش از ازدواج وقتی با بهار صحبت می‌کردم  بارها تاکید می‌کردم که من به شدت اهل خانواده‌ام و دلم می‌خواهد کسی که قرار است مرا همراهی کند هم همین ویژگی را داشته باشد. شغل من به شکلی است که اگر سرکار باشم تمام حواسم معطوف به آن می‌شود. من برای کارم مطالعه، فکر و ایده‌پردازی می‌کنم و در کل وقت زیادی می‌گذارم تا کارم با به بهترین شکل انجام دهم. طبیعتا این روال، کلی انرژی طلب می‌کند و ممکن است تا مدتی نتوانم به خانه و خانواده‌ام رسیدگی کنم. حتی ممکن است کارم در شهرستان باشد و برای مدتی کلا از خانه دور باشم؛ به همین خاطر دوست داشتم همسری کنارم باشد که در نبودم غصه نخورم و با خود بگویم درست است که من در خانه حضور ندارم اما نیمه دیگر وجودم آنجاست و خیالم راحت است.

مساله دیگری که همیشه با بهار در مورد آن صحبت می‌کردم این بود که نگاهی منطقی به اتفاقات زندگی داشته باشیم و با هر مشکل کوچکی آشفته نشویم و صبر را سرلوحه زندگی‌مان قرار دهیم. اغلب مشکلات با صبر، گفت‌وگو و گذشت حل می‌شود و اگر هم نتوان آنها را حل کردم می‌توان مانند جویبار از کنارشان به آرامی گذشت. جویبار هرگز به خاطر وجود سنگ بر سر راهش از حرکت متوقف نمی‌شود و بالاخره راهی برای دور زدن مانع پیدا می‌کند. انسان‌ها هم می‌توانند در مقابل مشکلاتی که به نظر غیر قابل حل هستند همین رویکرد را داشته باشند.

ایمان داشتن و احترام به مسائل مذهبی، مدیریت خانه و خانواده، مهربانی، صداقت، تعامل خوب با مردم و اطرافیان و البته دستپخت خوب از دیگر اولویت‌هایم برای انتخاب همسرم بود. (می‌خندد)

بهار بهاردوست: خواسته‌های ما از زندگی مشترک کاملا تشابه داشت. یکی از ملاک‌هایم داشتن آرامش در زندگی زناشویی بود و دوست داشتم با کسی زندگی کنم که در کنارش آرامش پیدا کنم. تا پیش از ازدواج حسابی آدم پرشرو شوری بودم. (می‌خندد) اما وقتی کنار امیرحسین می‌نشستم و صحبت می‌کردیم آرامش ذاتی او به من هم منتقل می‌شد؛ به شکلی که می‌توانستم تا ساعت‌ها در کنارش بنشینم و گپ بزنیم.

امیرحسین بسیار مهربان و صادق است و به هیچ عنوان حاضر نمی‌شود حتی به خاطر به دست آوردن دل کسی به او دروغ بگوید.

علاقه به شغل همسرم

بهار بهاردوست: تا پیش از ازدواج با خودم فکر می‌کردم شغل امیرحسین جوری است که شاید شرایط را برایم سخت کند چون شغل من از این حرفه دور بود و آشنایی زیادی با این حرفه و مشکلاتش نداشتم اما پس از ازدواج خیلی راحت با او همراه شدم و حالا در برنامه‌هایی که در آنها اجرا دارد کنارش هستم. حتی خودش اغلب مواقع پیشنهاد می‌کند با او سر اجرا برم.

از بودن در کنار همسرم لذت می‌برم و دیدن امیرحسین وقتی روی استیج در حال اجرای برنامه است جزو بهترین لحظات زندگی‌ام است.

عکسی که به سرقت رفت

بهار بهاردوست: ما صرفا برای اطلاع‌رسانی به دوستان‌مان عکس عقدمان را در صفحه فیس‌بوک قرار دادیم و این عکس در مدت بسیار کوتاهی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. واقعا می‌توانم بگویم آن عکس به سرقت رفت و پس از پخش شدن آن در سایت‌ها ما با موجی از قضاوت‌های عجیب مواجه شدیم. ابتدا خیلی ناراحت شدم ولی وقتی با امیرحسین صحبت کردم به این نتیجه رسیدم که نباید به این حرف و سخن‌ها اهمیت داد.

امیرحسین مدرس: ما هیچ مراسمی نگرفتیم و فقط یک عقد ساده داشتیم با حضور خانواده درجه یک‌مان. حتی دوستان‌مان هم از ازدواج ما خبر نداشتند و ما فقط برای اطلاع آنها عکس عقدمان را روی صفحه فیس‌بوک قرار دادیم.

بهار بهاردوست: بعضی از مردم منتظرند ببینند در زندگی دیگران و به خصوص قشر هنرمند چه می‌گذرد تا شروع کنند به حرف زدن در مورد آن و قضاوت کردن.  اگر کسی واقعا خدا را قبول داشته باشد به خود اجازه نمی‌دهد دیگران را به راحتی قضاوت کرده و در موردش حرف بزند. خدا در انحصار قشر خاصی نبوده و متعلق به کسانی است که او را می‌پرستند و دوست دارند.  من همیشه خدا را در زندگی مد نظر داشته‌ام و خدا هم همیشه به من لطف داشته و تابه حال هر خواسته‌ای داشتم برآورده کرده است و از این بابت شاکرم.

امیرحسین مدرس: تعریف من از این مقوله تعریفی است که بزرگانی مانند امام موسی صدر و سید مهدی قوام دارند. افسوس می‌خورم به حال کسانی که خط کش معیارشان تنها 30 سانتی‌متر است. کسی که خط‌کش30 سانتی دارد از وجود لیزری که اگر آن را به سمت آسمان بگیرید معلوم نیست تا کجا پیش می‌رود بی‌خبر است. این آدم‌ها عادت کرده‌اند همه عالم و کائنات را با همان خط‌کش 30 سانتی‌متری‌شان اندازه‌گیری کنند. اینها همان کسانی هستند که پیامبر اسلام برای هدایت‌شان مبعوث شد اما حتی پیامبر (ص) را هم با همان خط‌کش 30 سانتی اندازه گرفتند.

علاقه به تهران گردی

بهار بهاردوست: علایق مشترک زیادی داریم. هر دو عاشق سفر هستیم؛ به خصوص دیدن اماکن تاریخی و شهرهای پر قدمت مورد علاقه‌مان است. در این سه سال که از ازدواج‌مان می‌گذرد ایام عید همیشه تهران بودیم و تهران‌گردی کردیم و هنوز هم در همین شهر خودمان جاهایی وجود دارد که ندیده‌ایم و به اصطلاح کشف نکرده‌ایم. (می‌خندد)

امیرحسین مدرس: همان طور که بهارجان گفتند خیلی اهل سفر هستیم. روزهای عید که تهران‌گردی می‌کنیم. از محله امام‌زاده یحیی (ع) و بازار بزرگ تهران و… شروع می‌کنیم تا کاخ‌ها و موزه‌ها‌ی شمال تهران و به شهرهای مختلفی مثل مشهد، کاشان، اصفهان، شیراز، کیش و… در این مدت سفر کرده‌ایم. رستوران‌گردی هم جزو علایق‌مان است. (می‌خندد) در انتخاب رستوران هم به غذای خوب فکر می‌کنیم نه به پُز خوب. (می‌خندد)

عکس های امیرحسین مدرس

مردم‌دار و مردمی

بهار بهاردوست: اوایل ازدواج‌مان به اینکه مدام زیر نگاه مردم باشم عادت نداشتم چون همیشه در محافل عمومی راحت رفت و آمد داشتم و هیچ‌وقت با چنین مساله‌ای برخورد نکرده بودم؛ مثلا برایم سخت بود که وقتی به رستوران می‌رویم همیشه چند چشم مراقب‌مان باشند و نتوانیم راحت قاشق را ببریم سمت دهان. (می‌خندد) ولی الان کاملا راحت هستم و خودم را معذب نمی‌کنم.

مردم به ما لطف دارند و امیرحسین هم ارتباط خیلی خوبی با مردم دارد و همیشه با گرمی با آنها حرف می‌زند. حتی گاهی پیش می‌آید امیرحسین متوجه شخصی که می‌خواهد با او عکس بگیرد نمی‌شود و من به او اطلاع می‌دهم. گاهی خودم با دوربین یا گوشی‌های‌شان از آنها عکس می‌گیرم.

البته یک وقت‌هایی ما هم دوست داریم حریم شخصی‌مان را داشته باشم؛ مثلا چند وقت پیش سفری به ابیانه داشتیم و هر قدمی که در این روستا برمی‌داشتیم امیرحسین را گوشه‌ای می‌کشیدند تا با او عکس بگیرند. (می‌خندد) تا اینکه من بالاخره گفتم:« خواهش می‌کنم عینک آفتابی بزن تا راحت بتونیم تو روستا راه بریم.» (می‌خندد)

امیرحسین مدرس: ارتباطم با مردم خیلی خوب است و از بودن در جمع مردم لذت می‌برم. من به راحتی وارد قهوه‌خانه می‌شوم و چای می‌خورم یا وارد ساندویچ‌فروشی‌های بدون میز و صندلی می‌شوم و ایستاده ساندویچ می‌خورم. به طباخی و کله‌پاچه‌فروشی هم می‌رویم و سیراب شیردان می‌خوریم. (می‌خندد) من مغز قلم خیلی دوست دارم و اگر به رستورانی بریم که در غذای‌مان قلم باشد آن قدر آن را به قاشق می‌کوبم تا مغزش را بخورم. این مواقع بهار می‌گوید:« وای خاک به سرم زشته.» (می خندد)

بهار بهاردوست: با خودم فکر می‌کنم اگر کسی هنگام کوبیدن قلم به بشقاب یا قاشق از ما عکس بگیرد چه؟ (می‌خندد)

همه بچه‌های ما

امیرحسین مدرس: من از ازدواج اولم یک پسر 13 ساله به اسم ایلیا دارم که عاشقش هستم. ارتباط ما ارتباطی کاملا رفاقت‌آمیز است. شاید در بعضی خانواده‌ها ارتباط پدر و فرزند ارتباطی خشک و رسمی باشد و پدرها از موضع بالا به فرزند خود نگاه کنند اما در خانه ما این‌طور نیست. من و پسرم با هم شوخی می‌کنیم و از سرو کول هم بالا می‌رویم. (می‌خندد)

بهار بهاردوست: شعار دادن راحت است و هرکسی می‌تواند بگوید که فرزند همسرم را مثل بچه خودم دوست دارم ولی به نظرم باید در عمل این حرف‌ها را به اثبات رساند. کسانی که از نزدیک با ما در ارتباط هستند می‌دانند که من هم عاشق ایلیا هستم و او را فرزند خودم می‌دانم. اوایل من را بهارجان صدا می‌کرد و من هیچ وقت از او نخواستم به من مامان بگوید چون معتقد بودم باید خودش حس کند من می‌توانم مادرش باشم تا مرا به این نام خطاب کند. خوشبختانه این حس شکل گرفت و پسرم به شدت به من وابسته است و اگر کلمه زیبای « مامان » را می‌گوید واقعا از صمیم قلب است.  من از ازدواج اولم دو پسر به نام‌های پژمان و امیرحسین دارم که عاشق‌شان هستم. خوشبختانه آنها هم ارتباط خیلی خوبی با ایلیا دارند و همدیگر را داداش صدا می‌زنند.

عشق در امتداد عقل قرار دارد

بهار بهاردوست: ازدواج‌مان عاقلانه و عاشقانه بود و منطق و عقل‌مان در یک مسیر موازی پیش رفتند. پیش از ازدواج خوب همدیگر را شناختیم. البته برای من این طور نبود که با خودم فکر کنم چون عاشق امیر‌حسین هستم باید اگر فلان ایراد را داشته باشد بپذیرم و سعی کردم در مواجهه با همه چیز منطق را هم لحاظ کنم. شاید ازدواج برای خیلی از افراد مساله‌ای سهل و راحت باشد اما در واقع پروسه‌ای سخت و پیچیده است.

اینکه شما کسی را انتخاب کنید که یک عمر را  در کنار او سپری کنید نیاز به فکر و احساس توام با هم دارد. ارتباط زناشویی وقتی زیباست که طرفین بتوانند برای هم دوستان خوبی باشند و خوشبختانه من چنین حسی نسبت به همسرم دارم.

امیرحسین مدرس: من برخلاف تاریخ ادبیات‌مان که عقل و عشق را در برابر هم قرار داده‌اند فکر می‌کنم اتفاقا عشق در امتداد عقل قرار دارد؛ یعنی عشق منزلگاه نهایی عقل است. به این دلیل که شما تا وقتی با عقل‌تان کسی را انتخاب نکنید و با او آشنا نشوید امکان عاشق شدن میسر نخواهد شد. عقل به شما امکان آشنایی و قدرت تصمیم‌گیری می‌دهد، وقتی در نهایت عقلانیت انتخاب کنید می‌توانید مدعی باشید که عاشق هم شده‌اید.

عکس امیرحسین مدرس

عشق به موسیقی

امیرحسین مدرس: سال‌هاست در زمینه موسیقی فعالیت می‌کنم و تا به حال 5 آلبوم موسیقی با صدای من منتشر شده است. سه‌تار، تنبور و دف می‌زنم. تعداد زیادی تیتراژ برنامه و سریال خوانده‌ام و سال پیش هم در برج میلاد کنسرت داشتم. خوشبختانه از این کنسرت استقبال شد و اجرایی خوب و حرفه‌ای داشت. مجموعه بچه‌هایی که در آن کنسرت حضور داشتند از دوستان حرفه‌ای بودند و با وجود ناهماهنگی‌ها و مشکلاتی که در سالن برج میلاد برای برگزاری کنسرت وجود دارد این اجرا بسیار موفق بود. بسیاری از افرادی که در عرصه موسیقی فعالیت دارند مهمان ما بودند و نحوه اجرا را دوست داشتند و اگر هم نقدهایی داشتند بسیار سازنده بود. اگر امکانش فراهم شود خیلی دوست دارم باز هم برای دوستداران موسیقی کنسرت داشته باشیم.

بهار بهاردوست: تا پیش از ازدواج‌مان بیشتر اهل موسیقی پاپ بودم اما بعد از ازدواج بیشتر با موسیقی سنتی آشنا و به آن علاقه‌مند شدم؛ به صورتی که الان بیشتر موسیقی سنتی گوش می‌کنم. صدای امیرحسین را هم خیلی دوست دارم همینطور نوای سازش را؛ البته بعضی وقت‌ها بدجنسی می‌کند و کم ساز می‌زند. (می‌خندد)

جعبه گل‌های من

بهار بهاردوست: ارزش معنوی هدیه‌ها همیشه برایم مهم‌تر از بهای مادی‌شان است. من یک جعبه دارم و تابه حال هر گلی که امیرحسین برایم خریده خشک کرده و در آن جعبه نگه داشته‌ام و این بهترین هدیه‌ای است که از همسرم گرفته‌ام.

امیرحسین مدرس: شاید برای دوستانی که این گفت‌وگو را می‌خوانند این مطلب جالب باشد. در زندگی هر فردی فراز و نشیب‌هایی وجود دارد چون در مقاطعی از زندگی برایم پیش آمده که بی‌پول بوده‌ام اما برخی تصور می‌کنند ما بسیار ثروتمند هستیم و قراردادهای میلیونی می‌بندیم و… ولی واقعا به جز چند نفر که تعداد شان از انگشتان دست هم فراتر نمی‌رود از این خبرها نیست. پیش آمده مثلا روز زن باشد و من پولی برای خرید هدیه نداشته‌ام و به بهارجان گفته‌ام هدیه‌ات باشد طلبت. (می‌خندد)

بهار بهاردوست: بدون اغراق می‌گویم همین که امیرحسین روز تولدم یا روز زن را به من تبریک بگوید برایم کافی است و بیشتر از هر هدیه‌ای خوشحالم می‌کند.


بیوگرافی امیرحسین مصدق

امیرحسین صدیق

بیوگرافی امیرحسین صدیق

امیرحسین صدیق متولد 8 آبان 1351 در نیشابور بازیگر تئاتر ، سینما و تلویزیون می باشد. وی پدرش علی صدیق را زمانی که 7 سال بیشتر نداشت در سانحه تصادف رانندگی از دست داد. اوج درخشش او در شماری از ساخته‌های مرضیه برومند کارگردان مشهور ایرانی بوده است.

شانس او حضور در مجموعه آثار مرضیه برومند بود. او توانست در این آثار توانائی خود را بروز بدهد که انصافاً هم از پس چند نقش کاملاً متفاوت به خوبی برآمد. به‌خصوص در مجموعه‌های زی زی گولو، خودرو تهران 11، هتل، مربای شیرین و…

قافله (مجید جوانمرد، 1371)
زی زی گولو (مجموعه تلویزیونی، مرضیه برومند، 1373)
ماجراهای آقای اصل تهرانی (مجموعه، مرضیه برومند، 1374)
شب روباه (فیلم / مجموعه، همایون اسعدیان، 1375)
در سرزمینی دیگر (به نمایش درنیامد، مجید جوانمرد، 1375)
خودرو تهران 11 (مجموعه تلویزیونی، مرضیه برومند، 76-1375)
دیروز و فردا (فیلم کوتاه، ایرج کریمی، 1376)
هتل (مجموعه تلویزیونی، مرضیه برومند، 1377)
نسل سوخته (اپیزود سوم، رسول ملاقلی پور، 1378)
ورثه آقای نیکبخت (مجموعه تلویزیونی، مرضیه برومند، 1378)
داستان یک شهر 1 (مجموعه تلویزیونی، مرضیه برومند، 1378)
دختری به‌نام تندر (حمیدرضا آشتیانی پور، 1379)
مربای شیرین (مرضیه برومند، 1379)
این زمینی‌ها (مجموعه تلویزیونی، 1379)
کاراگاه شمسی و مادام (مجموعه، مرضبه برومند، 1380)
بدون شرح (مجموعه تلویزیونی، مهدی مظلومی، 1381)
عشق تنهاست و … (فیلم کوتاه، امید بنکدار، کیوان علی محمدی، 1381)

عکس امیرحسین صدیق با همسرش

مصاحبه با امیرحسین صدیق

اگر بازیگر نبودید دوست داشتید چه کاره می شدید؟

نجار، مجسمه ساز،‌ نقاش. در همه این زمینه ها استعداد داشتم و اگر در این حوزه ها ادامه می دادم شاید موفق تر از الان بودم.

دوست دارید با چه کارگردانی کار کنید که تا به حال کار نکرده اید؟

داریوش مهرجویی را تا سال 78 تا «هامون»‌ به شدت دوست داشتم، مسعود کیمیایی را تا دهه 70 و کیانوش عیاری را تا قبل از اینکه در سریال «هزاران چشم» بازی کنم که البته بعد از همکاری پشیمان شدم. ولی در کل دوست دارم که با فیلمسازان جوان کار کنم.

دوست داشتید چه نقشی را بازی کنید که بازی نکرده اید؟

نقش های منفی را دوست داشتم که یکبار بازی کردم. در کل نقش هایی که دور از شخصیت خودم باشد را دوست دارم.

آیا بوده بعد از سالها از نحوه بازیتان خجالت بکشید؟

خجالت نه! ولی کار بد زیاد داشتم که وقتی بعد از سالها به آن نگاه کردم گفتم ای کاش این‌طور نمی‌شد. ولی من در آن برهه زمانی همه تلاشم را کرده بودم و در ضمن یک سریال یا فیلم سینمایی کاری گروه است و به قدرت و ضعف یک نفر وابسته نیست.

در بازیگری الگوی خاصی داشتید؟

نه. اگر از کسی بازی خوبی ببینم با دقت نکات مثبت آن را در ذهنم نگه می‌دارم و اگر در نقشی فرصتش پیدا شود از آن استفاده می کنم.

فکر می‌کنید رابطه مردم با سینما بهتر است یا تلویزیون؟

تلویزیون. چون هم رایگان است هم فراگیر است و به راحتی در خانه همه پیدا می شود. ولی از نظر کیفی از سطح خوبی برخوردار نیست و واقعا مخاطب را سرگرم نمی کند.

به نظر شما دستمزد بازیگران منصفانه است؟

نه! اول باید ببینیم به نسبت چه مشاغلی می سنجیم. اما به نظر من در هر صورت ارقام عادلانه ای نیست و خیلی کم است. شاید برای یک پروژه در کوتاه مدت رقم زیادی باشد اما آنها همه ماه های سال را سر کار نیستند و فروشندگان هم همه اجناس را با آنها 2برابر حساب می‌کنند.

برخی‌ها درباره دستمزد بازیگران جدید اعتراض دارند، این اعتراض ها چقدر بجاست؟

سینما و بازار آزادش مخاطب خاصی دارد که باید کاری را بپسندد تا دستمزد بالای بازیگرانش را معقول بداند. سینما بازار عرضه و تقاضاست و اگر کسی این بازار را بشکند عیبی ندارد و تصمیم با تهیه کنندگان است که برای فیلمشان به یک بازیگر حرفه ای پول بدهند یا از بازیگران آماتوری استفاده کنند که حاضرند پولی را هم به تهیه کننده پرداخت کنند.  الان دستمزدهای تلویزیون به مراتب وحشتناک تر شده و 3 یا 4 بازیگر هستند که همیشه در همه سریال ها هستند و پول خوب می گیرند و نمی دانم چه کسانی درباره حضور آنها تصمیم می گیرند!

آیا پول بازیگران از پارو بالا می‌رود؟

فقط پول فوتبالیست ها که مستقیما از بیت المال تغذیه می کنند از پارو بالا می رود. ما فقط به خاطر زرق و برق اسممان مجبوریم پول بیشتری خرج کنیم. حالا دیگر نه تنها هندوانه فروش ها هم از ما پول بیشتری نسبت به سایرین می گیرند بلکه دولت هم توهم ثروتمندی ما را دارد. من مدت هاست یک پرونده مالیاتی به مبلغ 2میلیون تومان برای فیلم «میم مثل مادر»‌ در اداره مالیات دارم. من در آن فیلم نقش کوتاهی داشتم که فقط به عشق مرحوم ملاقلی پور بازی کردم و قراردادی با منوچهر محمدی نبسته ام . اصلا هم یادم نیست که پولی برای آن نقش گرفتم یا نه. حالا بعد از اینهمه سال باید مالیات قرارداد نبسته و پول نگرفته را به دولت بدهم. آن هم 2میلیون تومان!

بازیگران ما چقدر به مبانی نظری بازیگری تسلط دارند؟

من به کلاس بازیگری و دانشگاه سینما رفتن اعتقاد زیادی ندارم. به نظر من بخش اعظم بازیگری به جوشش هنری و استعداد ذاتی مربوط است. استعدادی که اگر وجود داشته باشد باید در راستای دانشگاه و کلاس و کار عملی و تئاتر هدفمند شود و در مسیر درست قرار گیرد.

بیوگرافی امیرحسین صدیق

برخی عنوان می‌کنند که مانکن‌های خوش چهره جای بازیگران واقعی را گرفته‌اند. به نظر شما رابطه چهره با سینما چیست؟

من مخالف حضور چهره ها نیستم. در همه دنیا در دوره های مختلف خوشگل ترها بازار را نگه داشته اند زیرا یک سری از فیلم ها خواه نا خواه نیاز به چهره دارند تا توجه قشر نوجوان و جوان را به خود جلب کند و آنها را به سینما بکشاند. اما متاسفانه در کشور ما وقتی چیزی ناگهان مد می شود بدون توجه به جوانب و شرایطش مرتب از آن استفاده می کنیم . مثلا وقتی در سینما فلان تیپ چهره و فلان رنگ چشم مد شد ما بدون توجه به ظرفیت های بازیگری آن افراد در همه ژانرها و نقش های مختلف از آن استفاده می کنیم تا تکراری شود و خوب نفروشد. بعد سراغ یک سری چهره دیگر می رویم . از جهت دیگر خود این چهره ها به دلیل پرکار بودن و روی بورس بودن هیچ وقت به فکر ارتقاء خودشان نیفتادند به همین دلیل در تاریخ سینما ماندگار نشدند و کارکردهای کوتاه مدت داشتند.

آیا بازیگران با رسیدن به دوره پیری تمام می‌شوند؟

متاسفانه در ایران بله. ولی در همه جای دنیا با رسیدن به سن پیری تازه پخته می شوند و حتی درسن 90سالگی چه بازی های قوی و کارآمدی از خود نشان می دهند.

فیلمفارسی چیست؟

چاقو دست زنجان،‌ کلاه شاپو ،‌ شالگردن سفید، رقاصه در کاباره!

چقدر به سالمندان هم صنف خود سر می‌زنید؟

در حد اینکه سر کار آنها را ببینم و کمی قبل و بعد هر پروژه باهم تماس تلفنی داشته باشیم زیرا شرایط زندگیم اجازه نمی دهد که دائم به آنها سر بزنم. ولی همیشه سر هر کاری که می روم به فراخور پذیرش تهیه کننده و کارگردان آنها را معرفی می کنم و سعی می کنم به آنها نان برسانم.

چرا اغلب مراسم‌های تشییع هنرمندان خلوت است؟

به دلیل اینکه مراسم پیرترها درست اطلاع رسانی نمی شود وگرنه اگر مردم بدانند جایی بازیگرهای جوان و چهره می آیند حتما همه هجوم می آورند و آنجا را رونق می دهند . مثلا یادم نمی رود که تشییع جنازه سروش خلیلی چقدر بد اطلاع رسانی شد و چقدر سوت و کور برگزار شد.

چرا زندگی شخصی تعداد قابل توجهی از بازیگران دچار مشکل می‌شود؟

شکل کلی زندگی هنرمندان به دلیل مشخص نبودن ساعت کاری و محل کار و ثبات درآمد مانع از یک زندگی خوب می شود اما اگر درک مقابل وجود داشته باشد می توان نمونه های موفقی را هم پیدا کرد. من شاهد ازدواج دوستان زیادی مثل شقایق فراهانی ،‌ سحر ولدبیگی ،‌ افسانه چهره آزاد و غیره بودم که زندگی موفقی دارند. البته زندگی شخصی خانم های هنرپیشه به مراتب بهتر از زندگی آقایان است.

دوست داشتید در هالیوود بازی می‌کردید؟

بله. حداقل آنجا پولم را می گرفتم. آنجا مزه واقعی سینما را می چشیدم. سینما یک هنر وارداتی است که ما مثل همه چیزهای وارداتی از آن درست استفاده نمی کنیم و فقط ادایش را در می آوریم و حتی ادای درستی هم در نمی آوریم. گاهی فکر می کنم اگر در سینمای هند،‌عراق یا پاکستان بازیگری می کردم الان آدم راحت تری بودم و با حرص خوردن کمتر زندگی بهتری داشتم.

چرا در بین مردم این اعتقاد وجود دارد که بازیگران تقیدات مذهبی و اخلاقی ندارند؟

نه. این اصلا صحت ندارد. من همکارانی رو می شناسم که گاهی خودم از سطح تقیدشان تعجب می کنم. ولی این دیدگاه به 2دلیل در بین مردم جا افتاده است. یکی اینکه کلیشه های سینمای غرب بر آزادی و بی قید و بندی است و همین مقایسه ما با آنها این تفکر را شکل می دهد. دوم اینکه چون نگاه هنرمندان به دنیای اطراف متفاوت است رنگ شرک و کفر می گیرد. اما هر هنرمندی موظف است که به جهان اطرافش نگاه متفاوتی داشته باشد.

چرا فیلم‌ها با ژانر دفاع مقدس مورد توجه مردم قرار می‌گیرد؟

زیرا سفارشی ساخته می شود. زیرا در ممیزی هایمان تصمیم داریم همه جبهه ای ها را قدیس و مطهر و همه عراقی را احمق نشان دهیم و این کلیشه ها دیگر در ذهن مخاطب جایی ندارد و آنها را پس می زند.

اگر روزی علیه ایران جنگ شود، شما برای دفاع شرکت می‌کنید؟

من کلا به جنگ علاقه زیادی دارم. ولی حضورم در جنگ به عوامل مختلفی بستگی دارد. اگر در مقابله با اعراب باشد حتما شرکت می کنم.

عکس امیرحسین صدیق

چرا هنرپیشه‌های هالیوود همه جا مثل سومالی در سیاست های خارجی شرکت دارند ولی هنرپیشه های ما نیستند؟

در کشورهای جهان چندمی مثل ما شرکت هنرمندان در سیاست جواب نمی دهد. سیاست گذاری جامعه ما اجازه چنین اظهار نظر به هنرمندان نمی دهد.

چقدر از اجناسی که مصرف می‌کنید ایرانی است؟

من تا چندسال پیش روی جنس ایرانی خریدن تعصب خاصی داشتم ولی بعد که قیمت ها روز به روز گران تر شد و کیفیت ها کمتر تعصبم را از جنس ایرانی برداشتم و روی نخریدن کالای چینی گذاشتم.

بحث فساد در سینما موضوعی است که بازیگران زیادی درباره آن صحبت کرده‌اند، این موضوع چقدر صحت دارد؟

در هر محیطی امکان فساد وجود دارد ولی من شخصا به نکته ای که گفتید برخورد نکردم. شاید این اتفاق در رده های پایین تر مثلا بین سیاه لشکرها برای رسیدن به سینمای حرفه ای باشد،‌ اما معضل شایع و فراگیر سینما محسوب نمی شود.

اگر یک میلیارد پول داشتید با آن چه می‌کردید؟

یک آپارتمان درتهران می خریدم. که وقتی در محل زندگیم در روستای کمرد پردیس بومهن گازوئیل نمی دهند و موتورخانه خاموش می شود، جایی در تهران داشته باشم!

آخرین کتابی که خواندید که می‌توانید به مردم پیشنهاد بدهید؟

«سالار مگس ها» که داستان یک گروه نوجوان برای سفر به جزیره ای زیباست.

بزرگترین آرزوی شما چیست؟

سلامتی و خوشحالی اطرافیانم که دوستشان دارم.

عکس های امیرحسین صدیق

چند اسم و کلمه را نام میبریم و احساستان را درباره آنها بگوئید :

عزت الله انتظامی؟

استاد بداخلاق

علی نصیریان؟

آقای محترم

محمد علی کشاورز؟

ماشاا…

نیوشا ضیغمی؟

ذهنیتی ندارم

شهرت؟

ظرفیت

سینمای ایرانی؟

موفقیت بین المللی ، عدم اقبال داخلی

شریفی نیا؟

چی بگم که به کسی برنخورد!!

هالیوود؟

«برفوش»

دفاع مقدس؟

کاش انحصاری نبود

بهترین فیلمی که دیده‌اید؟

«میتینگ»

بدترین فیلمی که دیده‌اید؟

هر فیلمی که احمدپورمخبر و خاله قزی و علی صادقی و امثال آن در آن بازی کنند.

جایی که به شعورتان توهین شده است؟

بعضی مواقع در سیاست.

بدترین صحنه از فیلمی که دیدید؟

صحنه ای در زیر گذر مترو با بازی مونیکا بلوچی در فیلم «بازگشت ناپذیر»

تا بحال حسودی کردید؟

فراوان. هر وقت بیکار می شوم حسودی می کنم.

مهم‌ترین اتفاق جهان؟

خوبی. اتفاقی که این روزها کم می افتد.

مهمترین اتفاق ایران طی سال‌های اخیر؟

انتخاب آقای روحانی

صلح؟

سفید

خانه سینما؟

عجیب ولی واقعی.


بیوگرافی امیرحسین مصدق

امیرحسین صدیق

بیوگرافی امیرحسین صدیق

امیرحسین صدیق متولد 8 آبان 1351 در نیشابور بازیگر تئاتر ، سینما و تلویزیون می باشد. وی پدرش علی صدیق را زمانی که 7 سال بیشتر نداشت در سانحه تصادف رانندگی از دست داد. اوج درخشش او در شماری از ساخته‌های مرضیه برومند کارگردان مشهور ایرانی بوده است.

شانس او حضور در مجموعه آثار مرضیه برومند بود. او توانست در این آثار توانائی خود را بروز بدهد که انصافاً هم از پس چند نقش کاملاً متفاوت به خوبی برآمد. به‌خصوص در مجموعه‌های زی زی گولو، خودرو تهران 11، هتل، مربای شیرین و…

قافله (مجید جوانمرد، 1371)
زی زی گولو (مجموعه تلویزیونی، مرضیه برومند، 1373)
ماجراهای آقای اصل تهرانی (مجموعه، مرضیه برومند، 1374)
شب روباه (فیلم / مجموعه، همایون اسعدیان، 1375)
در سرزمینی دیگر (به نمایش درنیامد، مجید جوانمرد، 1375)
خودرو تهران 11 (مجموعه تلویزیونی، مرضیه برومند، 76-1375)
دیروز و فردا (فیلم کوتاه، ایرج کریمی، 1376)
هتل (مجموعه تلویزیونی، مرضیه برومند، 1377)
نسل سوخته (اپیزود سوم، رسول ملاقلی پور، 1378)
ورثه آقای نیکبخت (مجموعه تلویزیونی، مرضیه برومند، 1378)
داستان یک شهر 1 (مجموعه تلویزیونی، مرضیه برومند، 1378)
دختری به‌نام تندر (حمیدرضا آشتیانی پور، 1379)
مربای شیرین (مرضیه برومند، 1379)
این زمینی‌ها (مجموعه تلویزیونی، 1379)
کاراگاه شمسی و مادام (مجموعه، مرضبه برومند، 1380)
بدون شرح (مجموعه تلویزیونی، مهدی مظلومی، 1381)
عشق تنهاست و … (فیلم کوتاه، امید بنکدار، کیوان علی محمدی، 1381)

عکس امیرحسین صدیق با همسرش

مصاحبه با امیرحسین صدیق

اگر بازیگر نبودید دوست داشتید چه کاره می شدید؟

نجار، مجسمه ساز،‌ نقاش. در همه این زمینه ها استعداد داشتم و اگر در این حوزه ها ادامه می دادم شاید موفق تر از الان بودم.

دوست دارید با چه کارگردانی کار کنید که تا به حال کار نکرده اید؟

داریوش مهرجویی را تا سال 78 تا «هامون»‌ به شدت دوست داشتم، مسعود کیمیایی را تا دهه 70 و کیانوش عیاری را تا قبل از اینکه در سریال «هزاران چشم» بازی کنم که البته بعد از همکاری پشیمان شدم. ولی در کل دوست دارم که با فیلمسازان جوان کار کنم.

دوست داشتید چه نقشی را بازی کنید که بازی نکرده اید؟

نقش های منفی را دوست داشتم که یکبار بازی کردم. در کل نقش هایی که دور از شخصیت خودم باشد را دوست دارم.

آیا بوده بعد از سالها از نحوه بازیتان خجالت بکشید؟

خجالت نه! ولی کار بد زیاد داشتم که وقتی بعد از سالها به آن نگاه کردم گفتم ای کاش این‌طور نمی‌شد. ولی من در آن برهه زمانی همه تلاشم را کرده بودم و در ضمن یک سریال یا فیلم سینمایی کاری گروه است و به قدرت و ضعف یک نفر وابسته نیست.

در بازیگری الگوی خاصی داشتید؟

نه. اگر از کسی بازی خوبی ببینم با دقت نکات مثبت آن را در ذهنم نگه می‌دارم و اگر در نقشی فرصتش پیدا شود از آن استفاده می کنم.

فکر می‌کنید رابطه مردم با سینما بهتر است یا تلویزیون؟

تلویزیون. چون هم رایگان است هم فراگیر است و به راحتی در خانه همه پیدا می شود. ولی از نظر کیفی از سطح خوبی برخوردار نیست و واقعا مخاطب را سرگرم نمی کند.

به نظر شما دستمزد بازیگران منصفانه است؟

نه! اول باید ببینیم به نسبت چه مشاغلی می سنجیم. اما به نظر من در هر صورت ارقام عادلانه ای نیست و خیلی کم است. شاید برای یک پروژه در کوتاه مدت رقم زیادی باشد اما آنها همه ماه های سال را سر کار نیستند و فروشندگان هم همه اجناس را با آنها 2برابر حساب می‌کنند.

برخی‌ها درباره دستمزد بازیگران جدید اعتراض دارند، این اعتراض ها چقدر بجاست؟

سینما و بازار آزادش مخاطب خاصی دارد که باید کاری را بپسندد تا دستمزد بالای بازیگرانش را معقول بداند. سینما بازار عرضه و تقاضاست و اگر کسی این بازار را بشکند عیبی ندارد و تصمیم با تهیه کنندگان است که برای فیلمشان به یک بازیگر حرفه ای پول بدهند یا از بازیگران آماتوری استفاده کنند که حاضرند پولی را هم به تهیه کننده پرداخت کنند.  الان دستمزدهای تلویزیون به مراتب وحشتناک تر شده و 3 یا 4 بازیگر هستند که همیشه در همه سریال ها هستند و پول خوب می گیرند و نمی دانم چه کسانی درباره حضور آنها تصمیم می گیرند!

آیا پول بازیگران از پارو بالا می‌رود؟

فقط پول فوتبالیست ها که مستقیما از بیت المال تغذیه می کنند از پارو بالا می رود. ما فقط به خاطر زرق و برق اسممان مجبوریم پول بیشتری خرج کنیم. حالا دیگر نه تنها هندوانه فروش ها هم از ما پول بیشتری نسبت به سایرین می گیرند بلکه دولت هم توهم ثروتمندی ما را دارد. من مدت هاست یک پرونده مالیاتی به مبلغ 2میلیون تومان برای فیلم «میم مثل مادر»‌ در اداره مالیات دارم. من در آن فیلم نقش کوتاهی داشتم که فقط به عشق مرحوم ملاقلی پور بازی کردم و قراردادی با منوچهر محمدی نبسته ام . اصلا هم یادم نیست که پولی برای آن نقش گرفتم یا نه. حالا بعد از اینهمه سال باید مالیات قرارداد نبسته و پول نگرفته را به دولت بدهم. آن هم 2میلیون تومان!

بازیگران ما چقدر به مبانی نظری بازیگری تسلط دارند؟

من به کلاس بازیگری و دانشگاه سینما رفتن اعتقاد زیادی ندارم. به نظر من بخش اعظم بازیگری به جوشش هنری و استعداد ذاتی مربوط است. استعدادی که اگر وجود داشته باشد باید در راستای دانشگاه و کلاس و کار عملی و تئاتر هدفمند شود و در مسیر درست قرار گیرد.

بیوگرافی امیرحسین صدیق

برخی عنوان می‌کنند که مانکن‌های خوش چهره جای بازیگران واقعی را گرفته‌اند. به نظر شما رابطه چهره با سینما چیست؟

من مخالف حضور چهره ها نیستم. در همه دنیا در دوره های مختلف خوشگل ترها بازار را نگه داشته اند زیرا یک سری از فیلم ها خواه نا خواه نیاز به چهره دارند تا توجه قشر نوجوان و جوان را به خود جلب کند و آنها را به سینما بکشاند. اما متاسفانه در کشور ما وقتی چیزی ناگهان مد می شود بدون توجه به جوانب و شرایطش مرتب از آن استفاده می کنیم . مثلا وقتی در سینما فلان تیپ چهره و فلان رنگ چشم مد شد ما بدون توجه به ظرفیت های بازیگری آن افراد در همه ژانرها و نقش های مختلف از آن استفاده می کنیم تا تکراری شود و خوب نفروشد. بعد سراغ یک سری چهره دیگر می رویم . از جهت دیگر خود این چهره ها به دلیل پرکار بودن و روی بورس بودن هیچ وقت به فکر ارتقاء خودشان نیفتادند به همین دلیل در تاریخ سینما ماندگار نشدند و کارکردهای کوتاه مدت داشتند.

آیا بازیگران با رسیدن به دوره پیری تمام می‌شوند؟

متاسفانه در ایران بله. ولی در همه جای دنیا با رسیدن به سن پیری تازه پخته می شوند و حتی درسن 90سالگی چه بازی های قوی و کارآمدی از خود نشان می دهند.

فیلمفارسی چیست؟

چاقو دست زنجان،‌ کلاه شاپو ،‌ شالگردن سفید، رقاصه در کاباره!

چقدر به سالمندان هم صنف خود سر می‌زنید؟

در حد اینکه سر کار آنها را ببینم و کمی قبل و بعد هر پروژه باهم تماس تلفنی داشته باشیم زیرا شرایط زندگیم اجازه نمی دهد که دائم به آنها سر بزنم. ولی همیشه سر هر کاری که می روم به فراخور پذیرش تهیه کننده و کارگردان آنها را معرفی می کنم و سعی می کنم به آنها نان برسانم.

چرا اغلب مراسم‌های تشییع هنرمندان خلوت است؟

به دلیل اینکه مراسم پیرترها درست اطلاع رسانی نمی شود وگرنه اگر مردم بدانند جایی بازیگرهای جوان و چهره می آیند حتما همه هجوم می آورند و آنجا را رونق می دهند . مثلا یادم نمی رود که تشییع جنازه سروش خلیلی چقدر بد اطلاع رسانی شد و چقدر سوت و کور برگزار شد.

چرا زندگی شخصی تعداد قابل توجهی از بازیگران دچار مشکل می‌شود؟

شکل کلی زندگی هنرمندان به دلیل مشخص نبودن ساعت کاری و محل کار و ثبات درآمد مانع از یک زندگی خوب می شود اما اگر درک مقابل وجود داشته باشد می توان نمونه های موفقی را هم پیدا کرد. من شاهد ازدواج دوستان زیادی مثل شقایق فراهانی ،‌ سحر ولدبیگی ،‌ افسانه چهره آزاد و غیره بودم که زندگی موفقی دارند. البته زندگی شخصی خانم های هنرپیشه به مراتب بهتر از زندگی آقایان است.

دوست داشتید در هالیوود بازی می‌کردید؟

بله. حداقل آنجا پولم را می گرفتم. آنجا مزه واقعی سینما را می چشیدم. سینما یک هنر وارداتی است که ما مثل همه چیزهای وارداتی از آن درست استفاده نمی کنیم و فقط ادایش را در می آوریم و حتی ادای درستی هم در نمی آوریم. گاهی فکر می کنم اگر در سینمای هند،‌عراق یا پاکستان بازیگری می کردم الان آدم راحت تری بودم و با حرص خوردن کمتر زندگی بهتری داشتم.

چرا در بین مردم این اعتقاد وجود دارد که بازیگران تقیدات مذهبی و اخلاقی ندارند؟

نه. این اصلا صحت ندارد. من همکارانی رو می شناسم که گاهی خودم از سطح تقیدشان تعجب می کنم. ولی این دیدگاه به 2دلیل در بین مردم جا افتاده است. یکی اینکه کلیشه های سینمای غرب بر آزادی و بی قید و بندی است و همین مقایسه ما با آنها این تفکر را شکل می دهد. دوم اینکه چون نگاه هنرمندان به دنیای اطراف متفاوت است رنگ شرک و کفر می گیرد. اما هر هنرمندی موظف است که به جهان اطرافش نگاه متفاوتی داشته باشد.

چرا فیلم‌ها با ژانر دفاع مقدس مورد توجه مردم قرار می‌گیرد؟

زیرا سفارشی ساخته می شود. زیرا در ممیزی هایمان تصمیم داریم همه جبهه ای ها را قدیس و مطهر و همه عراقی را احمق نشان دهیم و این کلیشه ها دیگر در ذهن مخاطب جایی ندارد و آنها را پس می زند.

اگر روزی علیه ایران جنگ شود، شما برای دفاع شرکت می‌کنید؟

من کلا به جنگ علاقه زیادی دارم. ولی حضورم در جنگ به عوامل مختلفی بستگی دارد. اگر در مقابله با اعراب باشد حتما شرکت می کنم.

عکس امیرحسین صدیق

چرا هنرپیشه‌های هالیوود همه جا مثل سومالی در سیاست های خارجی شرکت دارند ولی هنرپیشه های ما نیستند؟

در کشورهای جهان چندمی مثل ما شرکت هنرمندان در سیاست جواب نمی دهد. سیاست گذاری جامعه ما اجازه چنین اظهار نظر به هنرمندان نمی دهد.

چقدر از اجناسی که مصرف می‌کنید ایرانی است؟

من تا چندسال پیش روی جنس ایرانی خریدن تعصب خاصی داشتم ولی بعد که قیمت ها روز به روز گران تر شد و کیفیت ها کمتر تعصبم را از جنس ایرانی برداشتم و روی نخریدن کالای چینی گذاشتم.

بحث فساد در سینما موضوعی است که بازیگران زیادی درباره آن صحبت کرده‌اند، این موضوع چقدر صحت دارد؟

در هر محیطی امکان فساد وجود دارد ولی من شخصا به نکته ای که گفتید برخورد نکردم. شاید این اتفاق در رده های پایین تر مثلا بین سیاه لشکرها برای رسیدن به سینمای حرفه ای باشد،‌ اما معضل شایع و فراگیر سینما محسوب نمی شود.

اگر یک میلیارد پول داشتید با آن چه می‌کردید؟

یک آپارتمان درتهران می خریدم. که وقتی در محل زندگیم در روستای کمرد پردیس بومهن گازوئیل نمی دهند و موتورخانه خاموش می شود، جایی در تهران داشته باشم!

آخرین کتابی که خواندید که می‌توانید به مردم پیشنهاد بدهید؟

«سالار مگس ها» که داستان یک گروه نوجوان برای سفر به جزیره ای زیباست.

بزرگترین آرزوی شما چیست؟

سلامتی و خوشحالی اطرافیانم که دوستشان دارم.

عکس های امیرحسین صدیق

چند اسم و کلمه را نام میبریم و احساستان را درباره آنها بگوئید :

عزت الله انتظامی؟

استاد بداخلاق

علی نصیریان؟

آقای محترم

محمد علی کشاورز؟

ماشاا…

نیوشا ضیغمی؟

ذهنیتی ندارم

شهرت؟

ظرفیت

سینمای ایرانی؟

موفقیت بین المللی ، عدم اقبال داخلی

شریفی نیا؟

چی بگم که به کسی برنخورد!!

هالیوود؟

«برفوش»

دفاع مقدس؟

کاش انحصاری نبود

بهترین فیلمی که دیده‌اید؟

«میتینگ»

بدترین فیلمی که دیده‌اید؟

هر فیلمی که احمدپورمخبر و خاله قزی و علی صادقی و امثال آن در آن بازی کنند.

جایی که به شعورتان توهین شده است؟

بعضی مواقع در سیاست.

بدترین صحنه از فیلمی که دیدید؟

صحنه ای در زیر گذر مترو با بازی مونیکا بلوچی در فیلم «بازگشت ناپذیر»

تا بحال حسودی کردید؟

فراوان. هر وقت بیکار می شوم حسودی می کنم.

مهم‌ترین اتفاق جهان؟

خوبی. اتفاقی که این روزها کم می افتد.

مهمترین اتفاق ایران طی سال‌های اخیر؟

انتخاب آقای روحانی

صلح؟

سفید

خانه سینما؟

عجیب ولی واقعی.


امیرحسین رستمی

امیرحسین رستمی

بیوگرافی امیرحسین رستمی

نام : امیر حسین
نام خانوادگی : رستمی
تاریخ تولد : 1354/11/12
همسر : پوراندخت الستی
فرزند : یک پسر به نام ارشیا

امیرحسین رستمی متولد 12 بهمن 1354 است.

امیرحسین رستمی در سال 1378 با خانم پوراندخت الستی ازدواج کرد و یک پسر به نام ارشیا دارد.

او از سال 1377 کار خود را در عرصه بازیگری با فیلم هزاران ستاره به کارگردانی رامبد جوان آغاز کرد.

پس از آن در اسپاگتی در هشت دقیقه که آن هم ساخته رامبد جوان بود بازی کرد.

بیوگرافی امیرحسین رستمی

تئاتر

1391 کلمه سکوت کلمه

1391 کمی بالاتر

1393 سیستم گرون هلم

سینمایی

1384     اسپاگتی در هشت دقیقه

1385     رئیس

1385     فقط چشماتو ببند

1386     خاک آشنا

1387     شاه کلید

1388     ریسمان سبز

1388     چاه دیو

1389     مهاجر

1389     زنان ونوسی، مردان مریخی

1389     یک عاشقانه ی ساده

1390     سورپرایز

1390     بوسیدن روی ماه

1391     زن. مرد. زندگی…

1391     عملیات مهد کودک

سریال تلویزیونی

1377     هزاران ستاره

1386     مرد هزار چهره

1389     آسمان همیشه ابری نیست

1389     نون و ریحون

1388     وضعیت سفید

1388     شمس العماره

1389     سه، پنج، دو

1391     یه تیکه زمین

1391     دختران حوا

1391     همسایه ها

1392 پژمان

1392 دودکش

1393    آخرین بازی

عکس های امیرحسین رستمی

مصاحبه امیرحسین رستمی

چه سالی ازدواج کردید؟

_ سال 77 عقد و سال 78 ازدواج کردم

کم سن و سال بودید که وارد زندگی مشترک شدید؟

_ 24 ساله بودم ، بعد از اینکه دانشگاهم تمام شد ازدواج کردم.

قصد ازدواج داشتید یا پیش آمد؟

_ من از 17 ، 18 سالگی قصد ازدواج داشتم ( با خنده ) چون آدمی نیستم که بتوانم تنهایی زندگی کنم. من از سه چیز می ترسم : تنهایی ، ارتفاع و هواپیما . حتی در نوجوانی زیاد اهل بیرون رفتن و بازیگوشی نبودم.

مصاحبه امیرحسین رستمی

تک فرزند هستید؟

_ یک خواهر بزرگ تر از خودم دارم ، زیاد با هم خوب نبودیم چون طرز فکر جا افتاده ای داشت ولی من اینطور نیستم.

ارتباطتان با پدر و مادرتون چطور بود؟

_ تا 17,18 سالگی به مادرم وابسته بودم و بعد از آن برعکس شد. حس کردم پدرم را خیلی دوست دارم و دلم براش تنگ می شود.

با همسرتان خانم پوراندخت الستی چطور آشنا شدید؟

_ از طریق یکی از دوستان دانشگاهی ام به یکدیگر معرفی شدیم.

عکس امیرحسین رستمی

خانواده چقدر برای ازدواج حمایتتان کردند؟

_ خانواده موافق اکثر تصمیم های من بودند. غیر از سفر رفتن که تکروی می کردم و سفر می رفتم تا درس بخوانم و … . خانواده برای ازدواج برنامه ریزی دیگری داشتند و یکی از آنها این بود که دوست داشتند با فامیل ازدواج کنم. در مورد ازدواجم خوب و بد ماجرا را به خودم سپردند و خدایا شکر با همسرم و پسرم خوشبختم.

چقدر برای ترک دنیای تجرد و ورود به دنیای تاهل آمادگی داشتید؟

_ آمادگی نداشتم. موقعی که ازدواج کردم تا یک سال سختی کشیدم. چون فکر می کنم آنقدر بزرگ نشده بودم که مسئولیت زندگی را بپذیرم (با خنده)

الان کنار بازیگری شغل دیگری هم دارید؟

_ بله ، بیزینس می کنم و در این زمینه بسیار عالی هستم. من جوان ترین عضو اتاق بازرگانی ایران در دبی هستم. خب دیگه اصولا آدم باهوشی هستم و کارهای بازرگانی زیادی انجام می دهم (با خنده)

امیر حسین رستمی

وقتی با همسرتان آشنا شدید بازیگر بودید؟

_ نه سال 72 در دانشگاه هنر دوره دیدم.سال 76 نزد آقای سمندریان یک دوره ای را گذراندم.بعد در دوره سربازی رهایش کردم .بازیگر شدن را دوست داشتم به خاطر اینکه می خواستم خواننده شوم!اصلا فکر نمی کردم که اولین عنصر خوانندگی یعنی صدا را ندارم (با خنده).بعد از ازدواج مدتی به خارج کشور رفتم و دوره های آموزشی بازیگری دیدم و برگشتم و کار را جدی ادامه دادم.

همسرتان موافق بودند؟

_ بله من را تشویق کرد.چون علاقه ام را می دانست اما خواست حواسم باشد که چه کاری انجام می دهم و اینکه زندگی مان از بین نرود.

رابطه ات با پسرت ارشیا چطور است؟

_ من الان همه چیزم ارشیا است.البته وقتی ارشیا به دنیا آمد تا یک سال اول با او مشکل داشتم.

چرا؟

_ چون مدام گریه می کرد.

این جمله را شنیده اید که به شما نمی آید پدر باشید؟

_ خیلی زیاد.علاوه بر این شنیده ام که به من نمی آید ازدواج کرده باشم. حتی بعضی وقت ها باور نمی کنند ارشیا پسر من است و من پدر ارشیا


آموزش تهیه همبرگر

طرز تهیه همبرگر ، طرز تهیه همبرگر مخصوص و خوشمزه

طرز تهیه همبرگر مخصوص

مواد لازم

گوشت چرخ کرده با چربی 20 درصد 500 گرم
آرد سوخاری مقدار لازم
تخم مرغ 1 عدد
پیاز 1 عدد
سیر 2 عدد
نمک و فلفل سیاه مقدار لازم

طرز تهیه همبرگر مخصوص

ابتدا گوشت را خوب پهن کنید. سپس تخم مرغ ، سیر و پیاز ( ریز رنده کنید و اب ان را بگیرید ) و نمک و فلفل را در مرکز گوشت پهن شده بریزید و اطراف گوشت را به طرف مرکز جمع کنید و شروع به ورز دادن گوشت نمائید.

گوشت را با دستان خود ورز دهید تا بافت بهتری داشته باشید ، تا جایی ورز دهید که احساس کنید مواد بخوبی با یکدیگر ترکیب شده اند ، بار دیگر گوشت را پهن کنید و آرد سوخاری را روی گوشت پهن شده بریزید ، مقدار آرد سوخاری بسته به نوع آرد متفاوت میباشد.

برای بدست اوردن مقدار دقیق ارد سوخاری باید پس از پاشیدن مقداری ارد گوشت را چند دقیقه ورز دهید ، اگر پس از این مدت مشاهده کردید که گوشت بافت نرم و ابدار و در عین حال خوبی دارد پس ارد شما کافی بوده است ، اگر گوشت کمی شل و بد فرم بود میتوانید مقداری دیگر آرد سوخاری به ان اضافه کنید اما مراقب باشید که زیاد آرد نریزید تا گوشت پس از پخت خشک نشود.

گوشت اماده شده را به قسمت های دلخواه تقسیم کنید و هر قسمت را به شکل یک دایره  ای در اورید ، دایره های اماده همبرگر را روی کاغذ روغنی یا کیسه فریزر قرار داده و برای یک ساعت درون یخچال قرار دهید. سپس داخل ماهیتابه سرخ یا روی کباب پز کباب کنید.

نکته :

میتوانید همبرگرها را بصورتی که گفته شد درون فریز منجمد نموده و در موقع لزوم از انها استفاده کنید ، برای سرو میتوانید از پنیر ، کاهو ، کلم ، گوجه ، خیار شور و … استفاده کنید.

برای : 6 نفر
حاضر است در : 120 دقیقه

طرز تهیه همبرگر با سویا

مواد لازم

گوشت کوبیده 250 گرم
سویا خشک نصف لیوان
سیب زمینی 1 عدد
سیر 2-3 حبه
پیاز 1 عدد
آرد نخودچی 1 قاشق
آویشن 1 قاشق
نمک و فلفل به مقدار لازم

طرز تهیه همبرگر با سویا

سویا را 30 دقیقه در آب یا شیر قرار دهید. سپس خوب آبکشی کنید و با فشار دست آب اضافی اش را بگیرید و به همراه گوشت 2 بار چرخ کنید.

در دور دوم چرخ کردن سیر ، پیاز و سیب زمینی را نیز با آن چرخ نمائید ، در پایان آرد نخودچی ، آویشن ، نمک و فلفل را به آن افزوده و به صورت گرد در اورده و در روغن سرخ کنید یا کباب نمائید.

پس از آماده شدن همبرگر آن را با نان همبرگر ، سالاد ، سیب زمینی و سس قرمز یا سفید سرو نمائید. البته مواد همراه همبرگر بر حسب سلیقه افراد متفاوت میباشد.

توجه :

بدلیل چرخ کردن نیازی به ورز دادن گوشت نیست. استفاده از آویشن نیز به دلخواه میباشد ، بجای ارد نخودچی از آرد سفید هم میتوانید استفاده کنید.

حاضر است در : 30 دقیقه

طرز تهیه همبرگر

طرز تهیه همبرگر مک دونالد

همبرگرهای مک‌دونالد یکی از خوشمزه ترین و لذیذترین انواع همبرگر است.

تهیه همبرگر خانگی یکی از سالم‌ترین و لذت‌بخش‌ ترین فست‌فودها در منزل است. برای این منظور کافی است به چند نکته توجه کنید.

نکته قابل توجه برای تهیه همبرگر خانگی این است که زمان ترکیب مواد از مخلوط کردن هر یک از مواد لازم برای تهیه همبرگر به طور جداگانه خودداری کنید و تنها زمانی که کلیه مواد را به گوشت اضافه کردید مواد را به آرامی با یکدیگر مخلوط نمایید.

همچنین اگر به دنبال یک همبرگر رژیمی هستید، می‌توانید زرده تخم مرغ و آرد سوخاری را از دستور حذف کنید و یا به مقدار کمتری استفاده نمایید.

برای رسیدن به نتیجه مطلوب بهتر است پس از ترکیب مواد و قالب زدن مواد را به مدت یک ساعت در یخچال استراحت دهید، سپس برای سرخ کردن آن اقدام نمایید. لایه‌های همبرگر را بوسیله نایلون و یا کاغذ‌روغنی از هم جدا کنید.

مواد لازم

گوشت چرخ‌شده
500 گرم

پیاز قرمز
1/4 پیمانه

زرده تخم مرغ
2 عدد

آرد سوخاری
1/4 تا 1/2 پیمانه

سس کچاپ
1 قاشق غذاخوری

سس خردل
1 قاشق غذاخوری

نمک و فلفل سیاه
به میزان لازم

طرز تهیه همبرگر خانگی به روش مک دونالد

ابتدا 2 عدد زرده تخم مرغ را به گوشت اضافه کنید. گوشت مورد استفاده در این دستور گوشت گوساله بدون چربی می‌باشد.

پیاز را نگینی ریز خرد کنید و به گوشت اضافه کنید.

سس کچاپ را بیفزایید.

یک قاشق غذاخوری سس خردل را اضافه کنید. در صورت تمایل از مقداری پودر سیر نیز استفاده نمایید.

در این مرحله آرد سوخاری را بسته به ذائقه خود بین 1/4 تا 1/2 به مخلوط اضافه کنید. از مخلوط کردن تک تک مواد بپرهیزید.

نمک و فلفل را به مقدار لازم بسته به ذائقه خود اضافه کنید.

کلیه مواد را با یکدیگر به آرامی ترکیب کنید.

پس از آماده سازی مواد گوشتی، مواد را به 6 تا 8 قسمت مساوی تقسیم نمایید و به کمک رینگ و یا درب شیشه قالب بزنید. توجه داشته باشید اگر از درب ظروف برای قالب زدن استفاده می‌کنید می‌بایست کف آن را با کیسه پلاستیکی بپوشانید تا هنگام خارج کردن مواد، شکل ظاهری آن از بین نرود. همچنین توصیه می‌شود وسط گوشت را خالی کنید تا زمان سرخ کردن به طور یکنواخت سرخ شوند.

در این مرحله بهتر است گوشت‌های قالب زده را به مدت یک ساعت درون یخچال استراحت دهید و سپس اقدام به سرخ کردن آن نمایید.